Friday, June 27, 2008

بهار دیر می رسد اینجا

بهار می رسداز ره
ولی چه دیر اینجا
ومن در انتظار بهارم ،

سرود بلبلکی آمد از رواق درخت
و خش خش برگینه های خشک
شکست، خلوت جنگل
سموربازیگوش،
در آن سپیده دم ساکت نه چندان سرد.

چه تند!
بالهای سیا ه،با سری چرخان،
در آسمان درختان به پیش میآمد.

یکی بخط مورب
شکافت چتر خشگ درخت،
و دیگری عمود برجنگل،
وچند قطره سرخی
پای افراها.

و من، به بغض میگفتم:
اگر بهار، کمی زود تر در اینجا بود
برای هر سه ما،
سایه سار افراها،
جای امنی بود.

بیستم فروردین 87

Labels:

Saturday, June 21, 2008

هادی وصمدش


هادی خرسندی و پرویز صیاد دو هنرمند پرکار وپرتلاش این هفته میهمان ایرانیان مقیم تورنتو کانادا بودند دومین بار است که در مدت کمتر از یک سال نمایشنامه انتقادی هادی و صمدش درتورنتو بنمایش در می اید برگزار کننده این کار طنز(شیرین و گزنده) هنر مند تاتر حسین افصحی است که کار زیبای (بازم مدرسه ام دیر شد) را ازاو همه در خاطر داریم .ولی نکته جالب اینکه برای اولین بار در خارج از ایران یک نمایشنامه بمدت یک هفته روی صحنه بود
هادی خرسندی شاعر و طنز پرداز معاصر کارش را در مطبوعات ایران با طنز زیبای نامه هایی به عمه جان شروع وسپس ستون طنزی در روزنامه اطلاعات بنام اصغر اقا که هر روزه مسایل سیاسی اجتمایی روز را با طنزی شیرین مینوشت.وبعد از انقلاب همچنان روزنامه اصغر اقا را در لندن منشر میکند.پرویز صیاد هنرمند پرکار شهرتش با صمد در تلوزیون ایران همه گیر شد نقش صمد یک جوان ساده لوح دهاتی که خود خالق آن بود ودر شبهای پخش برنامه همه را پای تلوزیون مینشاند پرویز صیاد نیز از پرکارترین هنرمندان برون مرزی است که همچنان به کارش عشق میورزد.

Labels:

Friday, June 13, 2008

انچوچک *

به هادی خان خرسندی


بازآ وببین که ملک دارا
بازیچه دست انچوچک شد

هرگند و گه خبیث و ابله
هم رزم و رفیق انچوچک شد

رمال ودعانویس وجن گیر
برنامه نویس انچوچک شد

کردند خر مراد را زین
افسار بدست انچوچک شد

بشار اسد دراز بی مغز
فرمان بر و یار انچوچک شد

لبنان که پاریس دومی بود
بازیچه دست انچوچک شد

مزدور دو جانبه، حسن نصر...
فرمان بر تحفه،انچوچک شد

مزدور آخوند مقتدا صدر
بازو و دودست انچوچک شد

اسمال هنییه شرور و لمپن
در نفت شریک انچوچک شد

این هوچی وکلاش هوگو چاوز
هم کیش و انیس انچوچک شد

هر روز که از خلا در آمد
دلتنگ رفیقش انچوچک شد

در صف نماز ایستاد و
صد آتشه تر ز انچوچک شد

گردن کش و یاغی و تروریست
راضی به رضای انچوچک شد

جیب همه شان پر از دلار است
هر کس که رفیق انچوچک شد

تزریق دلارهای نفتی
جان بخش سپاه انچوچک شد

غم نیست خزانه گشت خالی
پر، جیب سپاه انچوچک شد

بازآ و ببین که ملک دارا
بازیچه دست انچوچک شد

پ ن: انچوچک لقبی است که هادی خان خرسندی شاعر و طنز پرداز بزرگ معاصر، به احمدی نژاد اهدا کرده است
جاپ اول در شماره 678 ایران استار تورنتو طنز هفته

31agust2007
www.iranstar.com
www.iranstar.com

Labels:

Friday, June 06, 2008

غنچه غم

بیا بنشین کنارم غنچه غم
که من رازدلت را می شناسم
غریب آشنا نا گفته بنشین
که من نا دیده با تو آشنایم

بمان با من نگاه آشنایت
نگاه گرم دیروزاست وامروز
بمان بامن بمان ای غنچه غم
ترامن می شناسم چون شب وروز

بمان با من که آن غمناک چشمان
حکایت ها برایم بازگو کرد
زدرد آن شقایق های غمگین
چه غمهایی که با من گفتگو کرد

درون قلب پر درد و پریشت
چرا غمهای دنیا خانه کرده
در امواج قشنگ گیسوانت
شب دریا نشسته لانه کرده

بیا بنشین غریب آشنایم
غم سوزنده ات را می شتاسم
بیا با من عزیز مهربانم
که من سوز دلت را می شناسم
تورنتو
د سامبر2003

Labels: