Wednesday, February 29, 2012

صبح در راه است

هنوز مانده ،
رمق در تهی گه خاطر
که باز می دارد
هراس و دلهره را
زین شب بدون سحر.

و طرح به انگشت کوچک کشیدن خورشید
به روی پنجره بسته،
وتیره شب
چراغ راه تواند بود.

هنوز در دل این تیرگی بی فرجام
ز روزنی که زنم نقب بر شب تاریک
توان دیدن حتی ستاره ای از دور
به دیدگان تهی مانده از امیدونوید
به من،
بس امید می بخشد.

هنوز طرح ستاره
برای من امشب
چراغ راه تواند بود.

و من زپشته انبوه ابرهای تیره این،
روز های سرگردان
دوباره خواهم گفت:
ز شب نه هراسید
صبح نزدیک است.
بیست و هشتم فوریه 2012
تورنتو-امیر مهیم

Labels:

2 جام مِی:

Anonymous اسماعیل می‌نويسد:

سلام
اسماعیل هستم از ایران
اومدم تا شما رو به وبلاگ خودم دعوت کنم
درش شعر های خودم رو اپ می کنم
خوشحالم می کنید تشریف بیارید
منتظرتون هستم
همیشه سرسبز

5:36 AM  
Anonymous Space girl می‌نويسد:

kash shabi bashad ke hichgah sahar nashavad:)

10:11 AM  

Post a Comment

صفحه‌ی اصلی <<