Friday, November 22, 2013

نقد و بررسی کتاب «سمفونی شب» توسط دکتر خاطره‌ شیبانی

Sunday, October 13, 2013

هوا ،هوایی ست

هوا ،هوایی ست

 اگر مضرابی و زخمه ای بر سیمی
که ارتعاش پیامم را قاصدک می شد
پس، دیگر غمی نبود

هوا، هوایی ست
انچه تو را به اعتراف بدون شکنجه گر وا می دارد
هوای دوستت می دارم
هوای صاف صادقانه هاست.
...
هوای گرفته، بدون تو
با این گرفتگی
ولی،
هوای فضای ترانه هاست ،
اما،
به یاد تو.
امیر مهیم - تورنتو
ششم /اکتبر/2013

Saturday, October 12, 2013

گزارش هفته نامه شهروند در باره آخرین کتاب شعر امیر مهیم در تورنتو کانادا

Wednesday, February 29, 2012

صبح در راه است

هنوز مانده ،
رمق در تهی گه خاطر
که باز می دارد
هراس و دلهره را
زین شب بدون سحر.

و طرح به انگشت کوچک کشیدن خورشید
به روی پنجره بسته،
وتیره شب
چراغ راه تواند بود.

هنوز در دل این تیرگی بی فرجام
ز روزنی که زنم نقب بر شب تاریک
توان دیدن حتی ستاره ای از دور
به دیدگان تهی مانده از امیدونوید
به من،
بس امید می بخشد.

هنوز طرح ستاره
برای من امشب
چراغ راه تواند بود.

و من زپشته انبوه ابرهای تیره این،
روز های سرگردان
دوباره خواهم گفت:
ز شب نه هراسید
صبح نزدیک است.
بیست و هشتم فوریه 2012
تورنتو-امیر مهیم

Labels:

Friday, February 24, 2012

آری،نه

آری آری
آری/نه
نه... نه

جنازه دست به دست گورکنان جاریست
و گرمای عطشان تنفس سوگواران
هرم نیمروز وداغ کویر می پاشد

کفتاران خونخوار
پاره پاره جنازه را-آری گویان-
به خویش میکشند
و سوگوارانی از تبار کورش
کینه در سینه فشرده
خشم را در گلو فروخوردند

این کینه است که در سینه
فریاد می شود
نه،نه،نه
تا آزادی دوباره جان بگیرد
وفضای تیره و سنگین
انفجار را
به خاطر آورد.
اردیبهشت ماه هشتادوچهار
تورنتو
امیر مهیم
از دفتر سوم شعر خانه و جدایی جهان

Labels:

Thursday, February 09, 2012

دیدگان که می بندی

دید گان که می بندی،
جهان بی ستاره می ماند

مبند دیده،که این دیدگان زیبا را
نیاز روشنی و نور در جهان باشد
اگر که دیده ببندی
شب است در همه جا
اگر که پلک نهی برهم ای،
مبشر نور
جهان چگونه تواند که فخر بفروشد
به این ستارگان درخشان
که در قفس ماندند.

مبند دیده،
به رمرز روشنایی و نور
کین شب غمگین
نیاز دارد وباید ستارگان باشند
که شب بدون ستاره
شبی غمین باشد.
امیر مهیم
تورنتو 27ژانویه 2012

Labels:

Tuesday, December 20, 2011

مرگ بر ازادی

بگو که تحفه این سال توچه بوده،بگو
جنگ و گلوله وباروت؟

یکی بنام "محمد"کشیده مردم درمانده را بخاک وبخون
یکی بنام "مسیح"
و د یگری "موسی".

چه بوده تحفه تو؟
قلع و قمع در "دار فور"
و یا کشیدن مردم بخاک و خون به"عراق"
یا که در" لبنان"؟.

من و تو،
هر آنچه شنیدیم وخوانده ایم خبر،
جنگ بوده و جنگ .

و رهبران کبیردر،
Xmass eve
پیاله ها زده اند،
از برای صلح و آزادی،
در این معادله نفت واسلحه واتم.

زمان ،زمانه جنگ است ،
بنام آزادی.

تورنتو
25/دسامبر/2006
ا
از دفتر سوم شعر در هیاهوی سکوت

Labels: