Saturday, October 18, 2008

حریر رویا

همه چشم شد خیالم
که ترا دوباره بینم.
که فرا تر از همیشه،
نگهت به من سپاری و
چو نیلوفرآبی
به شانه ام به پیچی

تو به کوچه رخ نمودی ونظر بما نکردی

نگهت پر از ستاره
ولبت شکوفه ای بود
و صدای دلنشین ات
به طراوت بهاری
که به باغ میکشاند
دل بیقرار عاشق

و تو با طنین باران و شمیم عطر مویت
به دیار غم سپردی من وآن حریر رویا.


16 اکتبر 2008
تورنتو

Labels: