Tuesday, October 07, 2008

کوچ اجباری

مدتی هست که من میبینم
کوچ اجباری این فوج پرستو ها را
نه که در فصل خزان
نه که در فصل بهار
دائما در کوچند

ترس ازکرکس ها
سایه شوم سیاه
همه جا گسترده

پنجه های خونین
میفشارد گلوی نازک پیش آهنگ فصل بهار

خبری از گل نیست
دشت ها خشگیده
عطر خوش بوی علف
رقص برگ گلها
نغمه ساز پرستو ها را می خواهد

آهوان طعمه کفتارانند
دشت خشگیده زانبوهی زاغ
شیر ها درقفس وزوزه کفتاران نیز
نغمه شاد قناری ها را دزدیده

سال ها میگذرد
باغبان،
حسرت دیداربهار
د ر دلش پیچیده.

آذر ماه هشتادوشش

Labels: