Tuesday, August 19, 2008

مورچگان

ایکاش این نفت را نداشتیم
دکترمحمد مصدق

می خواهم از مورچگان بیاموزم
تو هرگز به آنها نگاه کرده ای؟
تو میدانی چگونه زندگی میکنند؟
-آرام،منظم
بدون جنگ وستیز.

وقتی به کوچه میآیم،
گیجم،مبهوت و سرگردان
به چپ،به راست
میانه یا دنباله رو
به کدام جهت باید رفت؟

آه... زندگی چقدر زیبا خواهد بود،
اگر به راه مورچگان رویم
پر کار،پرتلاش
منظم وبا غرور.

آنها از بوی نفت گریزانند
به نفت نمی اند یشند
زیرا،میدانند که نفت،
آوارگی، بدبختی، کشتاروغارت بدنبال دارد.

آیا تو هرگز مورچه ای را،
از این سوی حیاط بسوی دیگر کوچ داده ای؟
به خاک نمی اندیشند،
همه چیز را با هم تقسیم میکنند
حتی مورچه ضعیف ومریض هم
سهمی دارد
جائی دارد
خانه و کاشانه ای دارد

می خواهم از مورچگان بیاموزم.
زنبور را دوست ندارم
رهبر دارد
سپاهی و سرباز دارد
نیش می زند،می کشد
مامور شکنجه دارد.
زندگی مورچگان را دوست دارم
چه زیبا و صلح آمیز است.

بیست وهشتم مرداد ماه 1360
تهران

Labels: