دیشب چوهرشبی
در غیبت حضور تودیشب
چو هرشبی
تا دیر گاه تیره و تاریک
بس واژه های حسرت
خشکید بر لبم
خشکید و نا شکفته بدامان راز شب
پوسید بر لبم
تنها مرور خاطره ها بود وزهره بود
همراه من
تا سپیده وپیروزی فلق.
تورنتو
سوم اوت 2008
چو هرشبی
تا دیر گاه تیره و تاریک
بس واژه های حسرت
خشکید بر لبم
خشکید و نا شکفته بدامان راز شب
پوسید بر لبم
تنها مرور خاطره ها بود وزهره بود
همراه من
تا سپیده وپیروزی فلق.
تورنتو
سوم اوت 2008
Labels: poem
1 جام مِی:
گرفتاري اين زندگي لعنتي ِ منفور، تو را هم از يادم برد.تو که فراموش شوي انگار ديگر نيستم.انگار حل شده ام در نبودنها.انگار خودم را زودتر به فراموشي سپرده باشم.
http://night-skin.com/topblog
سلام دوستان امروز اومدم فقط برای یه خواهش
من توی مسابقه تاپ بلاگ شرکت کردم دوستان کمی دارم میدونم زیاد نت نمیام زیاد سراغتون نمیتونم به خاطر مشکلات فراوانی که دارم بیام همیشه هم شرمنده دوستانم بودم
اما باز ازتون تمنا دارم من و یاری کنید تا حالا تنهام نذاشتید ازتون خواهش میکنم به لینک زیر رفته و به وبلاگم رای بدید همیشه شرمنده مهربونیاتون هستم
با تشکر:بانوی قدیس(آیدا)
http://night-skin.com/topblog
دوست جونام روزای آخره میخوام به خاطر شازده کوچولو(پسرم) اول شم تا به مامانی(نانا)افتخار کنه
تنهام نذارید
جلوی اسم وبلاگ بانوی قدیس تیک گذاشته و بعد دکمه voteرا فشار دهید
Post a Comment
صفحهی اصلی <<