Saturday, August 02, 2008

یاد شاپور بختیار و انقلاب مشروطه گرامی باد

www.asgharagha.com
جمعه 11 مرداد 1387
ياد شاپور بختيار و انقلاب مشروطه گرامي باد!
آنکه «لائيسيته» را فرياد زد و جدائي دين و دولت را خواستار شد. آنکه به شاه اعتراض کرد که نبايد تقويم ايراني را تغيير ميدادي. آنکه به آيت‌الله خميني گفت که برايت در قم واتيکان درست ميکنيم. آنکه فکرش به اين چيزها ميرسيد و حرفش را ميزد، «نوکر بي‌اختيار» لقب گرفت. آنهم از سوي کساني که خود نوکران بي‌اختيار و بلکن بي‌خبر «ايدئولوژي» و مذهب بودند.
روزي که سر بريدندش (پانزدهم مرداد) فرداي مشروطيت بود!
ياد کشته‌شدگان انقلاب مشروطه و ياد شاپور بختيار را گرامي ميداديم.

روزگاري روزگاري داشتيم
روزگاری روزگاری داشتيم .......... بهر خود شهر و دیاری داشتیم
کنج دلهامان به باغ آرزو ............ بهر آزادی بهاری داشتیم
نهضت مشروطه مان گر مرده بود .......... لااقل بهرش مزاری داشتیم
وارث صد جور بیماری شدیم .............. گرچه دکتر بختیاری داشتیم .....

روزگاري روزگاري داشتيم
اين سروده را به مهندس حميد ذوالنور، ياروفادار بختيار تقديم کرده‌ام.

روزگاری روزگاری داشتيم
بهر خود شهر و دیاری داشتیم

در خيابان راه ميرفتيم ما !
ترس کی از پاسداری داشتيم

هیچکس کاری به کار ما نداشت
دست اگر در دست یاری داشتیم

غم به دلها بود اما در عوض
همرهان غمگساری داشتیم

کنج دلهامان به باغ آرزو
بهر آزادی بهاری داشتیم

حرف قانون اساسی میزدیم
هم شعوری هم شعاری داشتیم

نهضت مشروطه مان گر مرده بود
لااقل بهرش مزاری داشتیم

در پی احیای آنچه رفته بود
وه چه عزم استواری داشتیم

حیف شد که عاقبت برعکس شد
هرچه بهرش انتظاری داشتیم

چاه را ناکنده بر سر میزدیم
ما که مسروقه مناری داشتیم

وارث صدجور بیماری شدیم
گرچه دکتر بختیاری داشتیم

او برای ما الفبا مینوشت
ما نظر بر نقش ماری داشتیم

او ز لائیسیته‌اش میگفت و ما
با امام خود قراری داشتیم!

عاقلی حرفی زد و در معنیش
حیرت دیوانه واری داشتیم

هادیا از خاطرات تلخ خویش
کاش امکان فراری داشتیم

سروده زیبای هادی خرسندی
www.asgharagha.com