گنبد آبی بلند
از بلندای زمان
سر کشیدم برآن
گنبدآبی ی بلند
ناگهان
باژگون برگشتم
همه زشتی و پلیدی دیدم.
تورنتو
اپریل 2008
*****
"خام بدم پخته شدم سوختم"
مولانا
چرخی زدم،
به تمامی ی دوران زندگی
از کودکی،
تا بلوغ وجوانی وپختگی
دیدم که در تمامی ی دوران
خام بوده ام.
اپریل 2008
سر کشیدم برآن
گنبدآبی ی بلند
ناگهان
باژگون برگشتم
همه زشتی و پلیدی دیدم.
تورنتو
اپریل 2008
*****
"خام بدم پخته شدم سوختم"
مولانا
چرخی زدم،
به تمامی ی دوران زندگی
از کودکی،
تا بلوغ وجوانی وپختگی
دیدم که در تمامی ی دوران
خام بوده ام.
اپریل 2008
Labels: poem
1 جام مِی:
"گنبد آبی" تان از نظر ساختار بلندای دگرگون دارد با بقیه کارهایتان که در این وبلاگ در دسترس خوانندگان قرار دارد. پختگی شاعرانه تان ستودنی است.
Post a Comment
صفحهی اصلی <<