بگو، بنویس، بمان
بگو، بنویس!
برای حنجره های خسته
دست های بسته
قلم های شکسته
و پاهای به تاول نشسته.
بنویس ، باز بنویس!
بگو، باز بگو!
که طنین صدایت جرات ماست.
بنویس، ای قلمشکسته!
برای قلم شکسته گان بنویس
که واژه های چکیده از قلمت،
مرهم کهنه زخم های ماست.
در بند که میمانی
تاول های پاهای بسته به زنجیرت
بزرگ و بزرگ تر میشوند
بگو، بنویس و بیا
که ما را بسوی خود میکشی
بگو، بنویس...
تورنتو
2004-08-27
برای حنجره های خسته
دست های بسته
قلم های شکسته
و پاهای به تاول نشسته.
بنویس ، باز بنویس!
بگو، باز بگو!
که طنین صدایت جرات ماست.
بنویس، ای قلمشکسته!
برای قلم شکسته گان بنویس
که واژه های چکیده از قلمت،
مرهم کهنه زخم های ماست.
در بند که میمانی
تاول های پاهای بسته به زنجیرت
بزرگ و بزرگ تر میشوند
بگو، بنویس و بیا
که ما را بسوی خود میکشی
بگو، بنویس...
تورنتو
2004-08-27
Labels: poem
1 جام مِی:
سلام
سایت کیمیا با هدف انتشار آخرین مطالب وبلاگ ها افتتاح شد. در صورت تمایل می توانید مطالب وبلاگ خود را در کیمیا منتشر کرده و از این طریق خواننده بیشتری جذب نمایید. (هربار فقط یک مطلب. لینک به کل وبلاگ مجاز نیست)
www.kiemia.ne
Post a Comment
صفحهی اصلی <<