باز کن پنجره را
باز کن پنجره را
نفس روح نواز سحری باز د مید
باز کن پنجره را
تاببینی که فقط باغچه کوچک ما
در دی ماه ، پر ز شقایق گشته
عطر شب بوو گل یخ
همه جا پر گشته
تو که خود میدانی
باغچه کوچک ما تا د یروز
خشک و ویران شده بود
باز کن پنجره را
چون امروز
د یگر از سایه زاغان هم،
اثری در باغچه نیست
جای آن
سایه رقص پر رنگارنگ شاه پرک هاست
لرزش قطره شبنم بر گل
نفس سبز علف ها جاریست
باز کن پنجره را
همه جا عطر شقایق جاری است
باز کن پنجره را.
دسامبر2003
از CD"آن سوی ترک نسیم می وزد"
2 جام مِی:
هر وقت به اشعار "آن سوی تَرَک نسیم میوزد" گوش می سپارم، خوش بینی و خوشدلی شما را می ستایم.
اگر روزی قرار شود تنبلترین وبلاگنويس را انتخاب کنند، من شما را کانديد میکنم:)
Post a Comment
صفحهی اصلی <<