شبت پرازستاره باد
پیشکش به عاشقان وطن
خواب خوابی که نیست
خواب ز چشمان تو گریزان است
راه راهی دراز
ز گام های تو ،هراسان است.
می بینمت به چشم دل،
چو چشم روز
می پویمت،نه چو راهی،
راه دور
آئینه وار به مقابل نشسته ای
شاهین صفت به نگاهم تو بسته ای.
ای نازنین ز تلاشت
همه شب هام روشن است
همه ایام پر فروغ
همه ایام پر امید.
هم بند من،
ای بسته پر به قفس های آهنین
ای خورده زخم از جهالت دوران واپسین
تو کاوه ای، تو بابکی
تو خود شراب سرخی از رگ سیاوشی.
بمان ،بمان
ستاره ها به انتظارگویشی و واژه ای،
از لب تو اند.
بگو، بگو
که واژه رهائی از
گل لب تو جان گرفت.
بخوان، بخوان
که غرش صدای تو
به تاروپود پاره شکنجه گر
نهیب تازه میزند
شبت پر از ستاره باد.
سی ویکم اوت 2004 تورنتو
خواب خوابی که نیست
خواب ز چشمان تو گریزان است
راه راهی دراز
ز گام های تو ،هراسان است.
می بینمت به چشم دل،
چو چشم روز
می پویمت،نه چو راهی،
راه دور
آئینه وار به مقابل نشسته ای
شاهین صفت به نگاهم تو بسته ای.
ای نازنین ز تلاشت
همه شب هام روشن است
همه ایام پر فروغ
همه ایام پر امید.
هم بند من،
ای بسته پر به قفس های آهنین
ای خورده زخم از جهالت دوران واپسین
تو کاوه ای، تو بابکی
تو خود شراب سرخی از رگ سیاوشی.
بمان ،بمان
ستاره ها به انتظارگویشی و واژه ای،
از لب تو اند.
بگو، بگو
که واژه رهائی از
گل لب تو جان گرفت.
بخوان، بخوان
که غرش صدای تو
به تاروپود پاره شکنجه گر
نهیب تازه میزند
شبت پر از ستاره باد.
سی ویکم اوت 2004 تورنتو
Labels: poem
0 جام مِی:
Post a Comment
صفحهی اصلی <<