Saturday, November 21, 2009

عروس انجمن

چو آمد م که ببینم دوباره آن وطنم
شرر گرفت ز شوق زیارتش به تنم

د ر آسمان وطن گریه کردم از سر شوق
چنان که شست گرد غریبی ز روی پیرهنم

دو لب به بوسه گشودم بر آن تن رنجور
به لابه گفتمش ای مام من ببین، که منم

بگفتمش که ببخش، ای عزیز بی یاور
صلای داد، که بندم لبان ،خود از سخنم

به سجده بوسه زدم ذره ذره خاکش را
چنانکه پرشدازآن خاک مشک بین دهنم

به آسمان بگشودم دو دست خود بدعا
که راحتی بدهد باز بر تن وطنم

که مام بشکفد از شوق لاله ها بسرش
ز نو عروس گردد و گوید، عروس انجمنم

بیستم اردیبهشت ماه 1383
تورونتو

Labels: