Saturday, August 01, 2009

در امتداد بودن




خواب خوابی که نیست
خواب ز چشمان تو گریزان است
راه راهی دراز
ز گام های تو ،هراسان است.

می بینمت به چشم دل،
چو چشم روز
می پویمت،نه چو راهی،
راه دور
آئینه وار به مقابل نشسته ای
شاهین صفت به نگاهم تو بسته ای

هم بند من،
ای بسته پر به قفس های آهنین
ای خورده زخم از جهالت دوران واپسین
تو کاوه ای،
تو بابکی
تو خود شراب سرخی از،
خون سیاوشی

ای نازنین ز تلاشت
همه شب هام روشن است
همه ایام پر فروغ
همه ایام پر امید.

اوت 2004
تورنتو

Labels: