Tuesday, August 22, 2006

اروند تا خزر

پر می کنم مشامم از عطر گیسوانت
گم می شوم به رویا در بین بازوانت

سر می کشم به شادی در آسمان چشمت
یک هاله یی پر از غم در زیر ابروانت

بر موج می نشینم در ژرفنای چشمت
در آتش خیالم از گرمی لبانت

در ساحل خیالم بر قله دماوند
پر می کشم چو عنقا تا طاق ابروانت

من را ببر دوباره در سرزمین خوبم
اروند تا خزر را، بینم ز دیدگانت

در آبی خزر باز، از عطر خوب دریا
تا پر کنم مشامم، در زیر آسمانت

12/12/2000
تورونتو